کـوه نشیـن؛ مـردی از تبـارِ خـورشیـد و آزادی
در یکی از شبهای زمستانی ۱۳۱۲ه ق که هنوز شفقِ صبحگاهی دلِ تاریکی شب را ندریده بود، کودکِ از عدم وجود پا به جادۀ پُر و خم و پیچ هستی نهاد و صدای گریهاش تا دور دستهای این قریۀ کوچک وزیدن گرفت و امواج نخستین گریههایش در میان کوههای قدونیم قدِ کنارههای این قریۀ کوهستانی … ادامه خواندن کـوه نشیـن؛ مـردی از تبـارِ خـورشیـد و آزادی
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.